مهران ارهچی اکنون دقیقاً دو دهه است که در زمینه ترجمه و ویراستاری
و همچنین در نشریات و جراید مختلف
در سمتهای گوناگون به فعالیت مشغول است.
از میان آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
مترجم روزنامههای «یاس نو»، «شرق»، «اعتماد»، «ابتکار» و …؛
مترجم و ستوننویس هفتهنامههای «طبرستان»، «داور» و …؛
مترجم فصلنامههای «زندگی»، «یاکریم» و …؛
نویسنده و ویراستار «دانشنامه نهجالبلاغه»؛
مترجم و سرویراستار مؤسسه بینالمللی پزشکی گردشگری «سلامت مداین ساوا»؛
مترجم انتشارات «رؤیای سبز»؛
مترجم کتابهای «گامهای بزرگ»، «انگیزه، عمل، نتیجه»،
«پینگ: قورباغهای در جستوجوی برکهای تازه»، «گام اول در بازاریابی شبکهای» و …؛
مهران ارهچی در حال حاضر با ناشران مختلف در زمینه ترجمه کتاب همکاری میکند
و در سمت مدیریت گروه ترجمه و ویراستاری «چشمه» نیز مشغول به کار است.
از طریق صفحه اینستاگرام به نام mehran.arrechi میتوانید با ایشان در ارتباط باشید.
در گفتگویی با مهران ارهچی تجربههای او را در زمینه ترجمه جویا شدیم.
متن مصاحبه گفتگو با مهران ارهچی در دو بخش تنظیم شده است که
بخش نخست آن را در ادامه میخوانیم.
آقای ارهچی لطفاً کمی از خودتان برای ما بگویید تا خوانندگانی که با شما آشنا نیستند، شما را بشناسند.
با عرض سلام و احترام خدمت دستاندرکاران سایت مفید
و وزین «الریحانه» و همچنین خوانندگان گرامی.
مهران ارهچی هستم.
هشتم دی ماه سال ۱۳۵۲ در تهران متولد شدم.
در دوران کودکی یکی از علائق من، طبیعت و برف و هواشناسی بود
و دوست داشتم وقتی بزرگ شدم، هواشناس بشوم.
به همین دلیل در دبیرستان رشته ریاضیفیزیک را انتخاب کردم.
اما پس از اخذ دیپلم ریاضیفیزیک دست روزگار من را به سوی وادی ترجمه و عالم نویسندگی کشاند!
مسلماً هر کسی ممکن است همزمان به چندین موضوع علاقه داشته باشد
و من هم از همان دوران طفولیت به واژه و جملهسازی و املا و انشا
و بعدها معادلسازی و فارسیسازی کلمات و عبارات علاقه داشتم
و همیشه در این دروس بهترین نمرهها را میگرفتم.
خاطرم هست که در درس جملهسازی اکثر اوقات با ساختن جملههایی فراتر از محدوده سنی خودم
و همکلاسیهایم، تحسین و حیرت معلمان خودم را برمیانگیختم.
توجه من به زبان، در مفهوم عام آن، در سال اول دبستان
و هنگام آموختن الفبا جلب شد.
سپس، در سال سوم دبستان در درس آموزش قرآن با برخی کلمات عربی آشنا شدم که
این، نخستین جرقه و کنجکاوی را در ذهنم ایجاد کرد که
زبانهای دیگری هم وجود دارند؛
بهخصوص که میشنیدم برخی از دوستانم و همچنین مردم کوچه و خیابان
به زبانهایی غیر از فارسی مانند آذری، کردی، گیلکی و … صحبت میکنند
و این موضوع برای من جالب بود.
مهران ارهچی و یادگیری نخستین زبان غیرمادری
در سال اول راهنمایی که درس زبان انگلیسی رسماً جزو برنامهها
و مواد درسی ما قرار گرفت، عملاً وارد عرصه آموختن زبان غیر از زبان مادریام شدم
و از آن زمان جدیتر از همیشه این زبان را دنبال کردم
و همیشه در این درس نمرات خوبی میگرفتم.
بعد از اخذ دیپلم، با توجه به علاقهام به زبان، در رشته کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی پذیرفته شدم
و از همان بدو امر تاکنون، ترجمه، جزء لاینفک زندگیام بوده است.
پس از فارغالتحصیلی، در مطبوعات و جراید گوناگون و سرشناس در جایگاه مترجم مطبوعاتی مشغول به کار شدم.
به همین علت به حرفه روزنامهنگاری علاقه پیدا کردم
و تصمیم گرفتم در رشته علوم ارتباطات با گرایش روزنامهنگاری ادامه تحصیل دهم.
بنابراین، در این رشته در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شدم
و با دفاع از پایاننامهام با موضوع «الگوهای غیرمعیار در زبان مطبوعات» که
به ویراستاری و درستنویسی در مطبوعات کشور اختصاص داشت،
فارغالتحصیل شدم.
ناگفته نماند که در تمام این سالها ویرایش متونی را که ترجمه میکردم،
خودم انجام میدادم
و ویراستاری را از وظایف تکمیلی مترجم میدانم.
آقای مهران ارهچی شما از مترجمی زبان انگلیسی به کارشناسی ارشد علوم ارتباطات و روزنامهنگاری رفتید
و پس از اتمام تحصیلات دوباره به دنیای ترجمه آمدید
و تاکنون چند کتاب ترجمه کردهاید.
چرا مترجمی زبان انگلیسی را در دانشگاه ادامه ندادید
و اصلاً اعتقادی به تحصیلات دانشگاهی بالا برای موفقیت در حرفه ترجمه دارید؟
البته همانطور که گفتم، مقوله ترجمه جزء جداییناپذیر زندگی حرفهای من بوده
و من هرگز آن را ترک نکردم که دوباره وارد این عرصه شوم.
بر این باورم که مهارت یافتن در رشته ترجمه، همزمان مستلزم آموزش آکادمیک
و اصولی فن ترجمه و یادگیری علمی ظرافتها و نکات ریز آن از یک سو،
و کسب تجربه و کار عملی هرچه بیشتر از سویی دیگر است.
قطعاً تحصیلات دانشگاهی در این زمینه میتواند تأثیری چشمگیر
در موفقیت در حرفه ترجمه داشته باشد،
اما نمیتوان تنها به تحصیلات آکادمیک یا آموزشگاهی بسنده کرد.
در واقع، تحصیلات دانشگاهی لازم است اما کافی نیست.
بسیاری از بزرگان و مفاخر شهیر عرصه ترجمه در تاریخ ترجمه کشورمان،
فاقد تحصیلات دانشگاهی در عرصه ترجمه و یا حتی اصولاً فاقد هرگونه تحصیلات عالیه بودهاند،
اما با اتکا بر استعداد، ذوق، علاقه، قریحه، پشتکار، ممارست
و مطالعه شخصی به مدارج رفیع در این حرفه نائل آمدهاند.
اهمیت تجربه در ترجمه از نگاه مهران ارهچی
من شخصاً نقش تجربه در ترجمه را پررنگ تر از نقش تحصیلات تکمیلی می دانم.
به همین دلیل، تحصیل در مقطع کارشناسی در رشته ترجمه را کافی دانستم
و ترجیح دادم در رشتهای دیگر که بیارتباط به مقوله ترجمه نیست،
یعنی علوم ارتباطات و روزنامهنگاری که رشتهای میانرشتهای
و مرتبط با بیش از هشتاد رشته دیگر است، ادامه تحصیل دهم.
اتفاقاً این دو رشته بسیار مکمل هم بودهاند
و موجب همافزایی یکدیگر شدهاند.
چه بسیار مواردی که آشنایی با علم ارتباطات و روزنامهنگاری به کمک ترجمهام آمد
و چه بسیار مواردی که ترجمه به کار روزنامهنگاریام خورد.
در این باره دو دیدگاه وجود دارد.
یک دیدگاه میگوید که بهتر است شخص بر یک حرفه یا رشته خاص تسلط و اشراف کامل یابد
و در آن، به فردی متخصص و حرفهای تبدیل شود.
دیدگاه دیگر، ناظر بر این است که فرد ترجیحاً در چند زمینه به تسلط نسبی دست یابد
تا بتواند طیف گستردهتری از مسائل و چالشها را از پیش پای خود یا دیگران بردارد
و به اصطلاح «همه فن حریف» شود!
هر یک از این دو دیدگاه مزایا و معایبی دارند.
در حالت نخست، شخص در یک زمینه استاد است
و کارش را به شکلی عالی انجام میدهد،
اما توانایی او فقط در یک زمینه است.
در حالت دوم، شخص در چند زمینه، نه در حد استادی، اما در حدی قابل قبول مسلط است.
من خودم دیدگاه دوم را بیشتر میپسندم.
به همین دلیل همواره سعی کردهام در زمینههای متعدد چه به صورت آکادمیک
و چه به صورت شخصی مطالعه کنم
و دانش و مهارت خودم را در عرصههای گوناگون افزایش دهم؛
بهویژه که کسب علوم مختلف،
تاکنون تأثیری بسیار مثبت بر کیفیت و چگونگی ترجمههایم داشته است.
در حقیقت، مترجم صرفاً کسی نیست که به زبان مبدأ و مقصد اشراف داشته باشد،
بلکه او باید به علوم مختلف هم تا حد امکان آشنایی داشته باشد
و هرچه دانش شخص مترجم در زمینههای گوناگون وسیعتر باشد،
کیفیت و کمیت و سرعت ترجمه او نیز افزایش مییابد.
آیا مهران ارهچی اولین ترجمه خود را به خاطر میآورد؟
اگر چیزی از آن ترجمه به یاد دارید، لطفا درباره آن کمی توضیح بدهید؟
چه متنی بود و چگونه به دستتان رسید و چه شد که مهران ارهچی تصمیم گرفت آن را ترجمه کند
و اصلاً آن کار به سرانجام رسید و یا خیر؟
اگر منظورتان اولین ترجمه رسمی و حرفهای باشد، بله به خوبی به یاد دارم.
متنی سیاسی- اقتصادی تحت عنوان «بریتانیا و یورو» بود که
در سال ۱۳۸۱ در هفتهنامه طبرستان به صورت سراسری به چاپ رسید.
موضوع آن متن هم درباره سیاستهای اقتصادی تونی بلر،
نخستوزیر وقت بریتانیا، در قبال مسائل مالی و واحد پول اتحادیه اروپا بود.
ترجمه اینگونه متنها در آن هنگام برای من کمی سنگین و وقتگیر بود.
سردبیر نشریه آن متن را انتخاب کرد و ترجمه آن را به من سپرد.
با اینکه برای من کمی دشوار بود، درمجموع تجربهای گرانقدر و خوبی از آب درآمد
و نکات زیادی را ضمن ترجمه آن متن فرا گرفتم.
البته راهنماییهای دبیر بخش بینالملل نشریه هم بیتأثیر نبود.
این ترجمه نقطه آغاز ورود من به عرصه ترجمههای مطبوعاتی
با موضوعات عمدتاً سیاسی- اقتصادی بود.
ناگفته نماند که همزمان در این نشریه به ترجمه ستون ویژه حوادث نادر
و اخبار کوتاه اقتصادی هم میپرداختم.
اما درباره نخستین ترجمه غیرحرفهای خاطره واضحی در ذهن ندارم.
معمولاً افراد در بدو امر با ترجمه کاتالوگهای وسائل منزل
یا ترجمه متون درس زبان انگلیسی مدرسه (که البته بیشتر به معنی لغت نزدیکتر است تا ترجمه!)
یا متونی از این دست کار خود را آغاز میکنند
و رفتهرفته به ترجمه متون سنگینتر و جدیتر میپردازند.
قاعدتاً من هم در ابتدا با ترجمه (معنی لغت!) همین متون آغاز کردم
و بعدها کارهای کلاسی و غیره انجام دادم
و کمکم به ترجمه متون بلندتر و جدیتر پرداختم.
لطفاً کمی درباره کتابهایی که ترجمه کردهاید برای خوانندگان سایت الریحانه توضیح بدهید.
موضوع آنها چیست، در چه سالی منتشر شدهاند
و نویسنده آنها کیست؟
تاکنون چندین کتاب ترجمه کردم که البته برخی از آنها به دلایل مختلف به مرحله چاپ نرسیدند.
اما کتابهایی که چاپ شدند عبارتاند از:
«گامهای بزرگ» از آنتونی رابیز، درباره رازهای موفقیت در زندگی (سال ۱۳۸۴)؛
«انگیزه، عمل، نتیجه» از کیت و تام بیگآلشرایتر، درباره مدیریت بازاریابی چندسطحی
و اینکه رهبران بازاریابی شبکهای چگونه گروههای خود را فعال میکنند (سال ۱۳۹۵)؛
«پینگ: قورباغهای در جستوجوی برکهای تازه» از استوارتایوری گلد، در حوزه روانشناسی و تحول که حکایتی است درباره انطباق با تغییر
و غلبه بر موانع (سال ۱۳۹۶)
و «گام اول در بازاریابی شبکهای» از دامینیک والف،
درباره موفقیت در کسب و کار و راهنمای مبتدیان برای ورود به بازاریابی شبکهای (سال ۱۳۹۶).
آقای مهران ارهچی کتابهایی که تاکنون ترجمه کردهاید، چگونه به دستتان رسیده است؟
خودتان آنها را انتخاب کردهاید
و یا سفارش دیگران بوده است؟
معمولاً ناشران محترم کتابهایی را برای ترجمه به من پیشنهاد میکنند
و من نیز با بررسی و ارزیابی آنها برخی را از میانشان انتخاب و ترجمه میکنم.
در انتخاب کتاب برای ترجمه به چه نکاتی توجه میکنید؟
آیا صرف علاقه مهران ارهچی به موضوع کتاب باعث میشود که شما آن را ترجمه کنید
و یا اینکه معیارهای دیگری را نیز در این زمینه لحاظ میکنید؟
داشتن علاقه به موضوع کتاب یکی از معیارهای من در انتخاب آن است.
عوامل دیگری مانند حجم کتاب، مهلت ترجمه، میزان دشواری یا تخصصی بودن کتاب،
حقالزحمه، حقالترجمه، گستره جمعیت خوانندگان هدف
و غیره در انتخاب یا رد پیشنهاد ترجمه کتاب دخیل هستند.
مهران ارهچی مدیر تیم ترجمه و ویراستاری گروه آموزشی چشمه است.
آیا ترجمههایی را که شما انجام میدهید، خودتان ویرایش میکنید
یا معتقدید فرد دیگری به جز مترجم باید کار را ویرایش کند؟
به نظر شما ویرایش و ترجمه چقدر به هم مرتبط هستند؟
آیا میتوان گفت که لازم و ملزوم هم هستند
یا اینکه ویرایش بیشتر جنبه تجملی و لوکسِ کار ترجمه است؟
همانگونه که پیشتر هم اشاره کردم، ویرایش جزو ترجمه است.
همواره، بدون حتی یک مورد استثنا همه ترجمههایی را که انجام دادم،
خودم ویرایش کردم.
بر این باورم که هیچکس به خوبی خود فرد مترجم که کاملاً
در جریان و کم و کیف متن قرار گرفته
و با معادلهای صحیح موجود در متن آشنا شده،
نمیتواند آن متن را ویرایش کند.
به نظر من ترجمه و ویرایش کاملاً لازم و ملزوم هم هستند،
چون هدف از ترجمه، انتقال صحیح و کامل معنا،
مفهوم و فرهنگ زبان مبدأ به زبان مقصد است
و بالتبع، متن ترجمه باید تا حد امکان، فصیح، مفهوم، رسا و سلیس باشد
و در این راستا ویرایش از ارکان مهم است
و نقشی بسیار مؤثر ایفا میکند.
متأسفانه امروزه به دلائل متعدد از جمله لزوم سرعتبخشی در کار ترجمه
و روی آوردن به ترجمه تجاری و بازاری و به اصطلاح «دانشجویی»،
نقش و اهمیت ویرایش بسیار کمرنگ شده و عمل ویراستاری
و درستنویسی جایگاه خود را در معرض تهدید میبیند.
گاه در برخی آثار سطح بالا که قاعدتاً باید با متنی فاخر و بیاشکال روبهرو باشیم،
شاهد اشکالات املایی و نحوی بسیار فاحش و باورنکردنی هستیم که
این امر بر اعتبار و شأن آن متن و نویسنده یا مترجم آن خدشه وارد میکند.
در بحث ویراستاری متون تألیفی، ما با انواع ویرایش صوری، سجاوندی، محتوایی
و ادبی سروکار داریم.
لزوم ویرایش متون ترجمهشده
اما در خصوص ویرایش متون ترجمهشده، افزون بر موارد فوق،
باید ویرایش تطبیقی یا مقایسهای نیز صورت بگیرد که طی آن،
فرد ویراستار با تطبیق متن ترجمهشده با متن اصلی، ابتدا به ارزیابی صحت
و دقت ترجمه میپردازد
و همزمان یا در مرحله بعد، آن را ویرایش صوری و ادبی میکند.
بنابراین، ویرایش متون ترجمهشده از این جهت اهمیتی دوچندان مییابد.
البته در سالهای اخیر کوششهای سازنده و مؤثری در جهت احیای ویرایش
و شناساندن و ضرورتبخشی به آن صورت گرفته که امیدوارم این جریان تداوم یابد
و تقویت شود.
درباره موضوع ویرایش و ویراستاری، سخن بسیار است که در مجالی دیگر باید به طور مفصل به آن پرداخته شود.
توصیه میکنم تا مترجمان و همکاران عزیز بیش از پیش به مسئله ویرایش همت گمارند
و آن را جدی بگیرند که این امر در عرضه ترجمه بلیغ و شیوا تأثیری شگرف دارد.
علاقهمندان میتوانند کتابهای آقای ارهچی را از سایت روزآهنگ تهیه کنند.
برای مطالعه بخش دوم گفتگو سایت الریحانه با مهران ارهچی لطفا این جا را کلیک کنید.
ممنون از سایت خوبتون
از سایت جالب و مطالب دست اولش خوشم میاد.تکراری نیست.موفق باشید