فرهنگلغت اصطلاحات معاصر عربی فارسی نجفعلی میرزایی
درباره فرهنگلغت اصطلاحات معاصر عربی فارسی نجفعلی میرزایی
برای نخستین بار فکر تالیف اصطلاح نامهای در زبان معاصر عربی در سال ۱۳۶۸ به ذهنم رسید.
در آن زمان به اقتضای کاری که داشتم ناچار بودم به متون جدید عربی مراجعه کنم.
با کمال تعجب تقریبا هی فرهنگلغتی نبود که برای فهم معنای جدید
و کاربردی اصطلاحات و حتی واژگان لغت عربی معاصر به آن رجوع کنم.
جای خالی منابعی برای زبان معاصر عربی هم آزاردهنده بود و هم مایه شگفتی.
از طرفی با توجه به اهتمام جدیام به زبان معاصر عربی
و مطالعه منابع جدید این زبان به ویژه در حوزه رسانهای احساس میکردم
که معانی کاربردی این واژگان و اصطلاحات را به چنگ آوردهام.
منابع فرهنگلغت اصطلاحات معاصر عربی فارسی نجفعلی میرزایی
از این رو با بهرهگیری از منابع دست اول و قابل توجهی از جهان عرب در حوزههای سیاست، حقوق، اقتصاد، روانشناسی، جامعهشناسی
و متون مورد استفاده آنان و نیز رسانههای مکتوب و مطبوعاتی معتبر عربی دست به کار شدم و اقدام به جمعآوری فیشهایی از واژگان
و اصطلاحات معمول و کاربردی نمودم. در این کار سعی کردم کمتر به فرهنگها مراجعه نمایم
زیرا علاوه بر این که خود عربها در آن سالها تقریبا جز فرهنگ المعجم الوسیط (که بسیار خرد و خالی از اصطلاحات ترکیبی بود)
هیچ فرهنگی که قدری حاوی این واژگان باشد را نداشتند، فرهنگهایی مانند لاروس، المنجد
و مانند آنها هم اساسا با این هدف نگاشته نشده بودند و در نتیجه پاسخگوی عطش من در آن حوزه نبودند.
با این حال شاید تنها فرهنگی که بعدها در چاپهای بعدی کتاب،
تا حد زیادی از آن، واژگانی را گرفتم و سعی کردم معادل فارسی آنها را بیاورم
لغتنامه المورد بود. نیز از فرهنگهای تخصصی دو یا سه زبانه، عمدتا چاپ نشر مکتبه لبنان، استفادههای خوبی کردم.
با این همه بهترین و مهمترین منبع این فرهنگ در اصطلاحات و واژگان آن،
متون خود رسانهها و منابع نوشتاری عمومی و تخصصی بوده است.
این کار دو فایده داشت، یکی این که واژگان جمعآوری شده تماما کاربردی و نو بودند
و دوم این که از محیط استعمال آنها در این متون، دقایق معانی آنها به دستم میآمد.
برای همین است که همیشه میگویم این فرهنگ مفسر واژگام عربی در بستر کاربرد است.
شاید و بلکه حتما این واژگان معانی دیگری هم دارند، اما سعی من در این بوده که
به معانی روزِ آنها توجه کنم و حتیالامکان از غرق شدن در معانی و دلالتهای تاریخی آنها بپرهیزم.
اصل معادلیابی و برابرسازی برای واژگان
پس از گردآوردی هزاران فیش از این تعبیرات رایج و اصطلاحات کاربردی،
از دل معتبرترین متنهای معیار جهان عرب در حوزههای سیاسی، اجتماعی عمومی و تخصصی،
آن گاه برای هر کدام از مدخلها، یکییکی به دنبال معادلها و برابرهایشان در زبان فارسی گشتم
و خدا میداند گاهی برای یافتن برابر فارسی یک واژه روزهای زیادی به ذهنم درگیر بود
و فکرم مشغول یافتن معادلهایی روان و کاربردی متناسب با یک واژه.
از این رو میتوانم ادعا کنم که مبنای این فرهنگ، اصل معادلیابی است نه ترجمه لفظ به لفظ و
یا گرتهبرداری از معانی و الفاظ خارجی.
البته گاهی موفق بودهام و گاهی هم نه، این امر قابل انکار نیست اما بیشترین تلاشم برای این بوده است
که تا جایی که میشود و در استطاعتم بوده، مقابل هر واژه عربی معادل فارسی آن را بنویسم.
نوشتن اصل کتاب بیش از شش سال طول کشید.
گرچه حجم کار در قیاس با این مدت کم به نظر میرسد اما چون کار اول این عرصه بود
و پیش از این فرهنگ، سابقهای در این کار وجود نداشت
همواره اصل معادلیابی و گاهی برابرسازی، کار را بر من دشوار میکرد.
به جرات میتوانم بگویم که در معانی و معادلهای فارسی این فرهنگ، اصل کار، حاصل رجوع به فرهنگها نیست.
بلکه به نوعی واژههای آن یکییکی به زبان فارسی معادلیابی شدهاند.
شاید همین رنج و سختی کار باعث شود که بزرگان و اهل ادب از اشتباهاتم راحتتر بگذرد
و سختی مسیر نوشتن این کار را بهتر بدانند.
دیگر این که این فرهنگ در حقیقت یک فرهنگلغت به معنای سنتی کلمه نیست
زیرا اولا اصل بر جمعآوری واژگان کاربردی و روز بوده
و دوم این که تکیهام بر عدم ذکر معانی تاریخی و کم استعمال آنها بوده است؛
در نتیجه در صدد ذکر مهمترین معانی کلمات نبودهام
و همین جا باید اعتراف کنم که این فرهنگ برای متخصصان ادبیات تاریخی عربی،
کار خود نیست و مثلا مرجع معتبری برای ترجمه اشعار دیوان متنبی
یا دیگر منابع عتیق و سنتی عربی به شمار نمیرود.
مخاطب اصلی فرهنگلغت اصطلاحات معاصر عربی فارسی نجفعلی میرزایی
مخاطبان اصلی این فرهنگ کسانیاند که میخواهند متون و مطبوعاتی جدید عربی را بفهمند
و از معانی متون و مواد معاصر مکتوب و شفاهی این زبان سر دربیاورند
و یا به دنبال ترجمه متون تازه عربی به فارسی
یا ترجمه متون فارسی به زبان معاصر عربی هستند.
نکته قابل ذکر دیگر این که در حرکتها و اعراب مدخلها به کاربرد آنها توجه شده است
نه به اصل صحیح معجمی آنها.
برای نمونه شاید حرکت ضمه روی دال در واژه الدّولی درست نباشد
و بر پایه قوانین عربی کلمه منسوب جمع درست نباشد
و صحیح آن با فتح دال باشد اما به خاطر کاربرد گسترده آن با هر دو حرکت ثبت شده است.
در دیگر غلطهای مشهور هم همین گونه است.
بدین ترتیب بنای من بر تصحیح زبان معاصر عربی نبوده است.
آن چه در زبان و رسانههای معتبر و متون علمی و متداول آکادمیک آنان آمده،
عینا درج شده و معادل فارسی آنها ذکر شده است.
ویژگی مذکور شاید نوعی نقص این فرهنگ شمرده شود اما از سویی، چنان که بارها نوشتهام،
این فرهنگ، واژهناکه عبارات و کلمات کاربردی امروز است،
چه در منابع اصیل عربی حرکات، اعراب یا معانی آنها متفاوت باشد و چه نباشد.
ذکر یک واژه در این فرهنگ به معنای درستی یا نادرستی آن نیست،
بلکه به معنای کاربردی بودن آن در میان اَعراب همعصر ما و در لایههای علمی و معتبر نخبگان آنان است.
البته تلاش کردهام واژگان دو وجهی را با دو قرائت و کتابت مشهور و مستعمل و نیز درست
و اصلی آنها بیاورم. برای همین روی برخی از حروف بسیاری از واژگان این فرهنگ دو حرکت مختلف نهاده شده است.
به این نکته باید توجه کنیم که جهان عرب امروز یعنی بیش از بیست و پنج کشور عربی
با فرهنگها، آداب و رسوم، تاریخها و در نتیجه واژگان و اصطلاحات مختلف.
اگر به جای لبنان که غالب سالهای گذشته را در آن جا بودهام در مصر میبودم کمی حال و هوای این فرهنگ متفاوت میبود.
البته معیار عربی رسمی و فصیح در همه ملل عربی بسیار نزدیک به هم است
اما بیتردید قدری از این واژگان در مشرق و با مغرب عربی با کاربردهای متفاوت یافت میشود.
در نتیجه برخی اختلافات در طیف معنایی واژگان و اصطلاحات به این تنوع جوامع مبدا مدخلهای این فرهنگ باز میگردد.