عربی یکی از پرکاربردترین زبانهای دنیا از نگاه خانم شیما سادات منصوری مترجم کتابهای عربی
به لحاظ منسوب بودن به آخرین کتاب آسمانی بشر
دارای ویژگی منحصر به فردی است.
در این گفتگو پای صحبت خانم شیما سادات منصوری نشستهایم تا ایشان از تجربههای خود در زمینه ترجمه از عربی به فارسی برایمان بگوید.
برای خواندن گفتگو با مترجمهای دیگر این جا را کلیک کنید.
خانم سادات منصوری لطفا کمی از خودتان برای ما بگویید تا خوانندگانی که با شما آشنا نیستند، شما را بشناسند.
شیما سادات منصوری هستم. متولد ۱۳۵۰ در تهران.
کارشناس ارشد زبان و ادبیات عرب هستم
و سه فرزند دو پسر و یک دختر دارم.
سال ۷۶ از علامه طباطبایی دانشکده ادبیات و زبانهای خارجه فارغ التحصیل شدم
و بین کارشناسی تا زمان ارشدم به دلیل ازدواج و مهاجرت به شهرستان مدتی فاصله افتاد.
سال ۷۷_۷۸ به خوزستان نقل مکان کردیم که
من همان جا صاحب دو فرزند شدم
و جذب آموزش و پرورش نیز شدم.
لطفا درباره آثاری که تا به امروز ترجمه کردهاید هم کمی برای ما توضیحی بدهید.
آثاری که به چاپ رساندهام و مدون است یکی گلچینی از جبران خلیل جبران است
که برگزیدههایی از پنج جلد کتاب جبران است
که من خودم انتخاب کردم و ترجمه کردم.
البته تعداد آن بیشتر بود و برخی از آنها به دلیل ایرادات ارشاد اجازه نشر پیدا نکرد.
خودم فکر میکنم بهترین کارم بوده است چون به قول معروف کار دلی بود
و طبعاً کاری که از دل برآید بر دل نشیند.
ترجمه شعر نسر عمر ابوریشه از عربی به فارسی
کار مدون بعدی من ترجمه قصیدهای از عمر ابوریشه است که فوقالعاده این شعر هنرمندانه است به نام النسر و با عنوان عقاب آن راترجمه کردهام.
هر بیت این شعر در واقع یک تابلوی نقاشی است
به همین دلیل تصمیم گرفتم به طور مصور این قصیده را ترجمه کنم
و با کمک دانشجویان خوب پردیس بهترین نقاشیهای عقاب که با مضمون ابیات متناسب بود،
انتخاب شد و با صفحات تمام گلاسه به چاپ رسید.
البته یکی از همکاران که مترجم زبان انگلیسی است
پیشنهاد داد که ترجمه من به زبان انگلیسی نیز ترجمه شود
و کتاب سهزبانه باشد که به حق نیز کار نهایی خوب از آب درآمد.
سپس تصمیم گرفتیم پایان کتاب لغتنامهای هم تنظیم کنیم.
هم عربی و هم انگلیسی که
برای دانشجویان و زبانآموزان کاربری بیشتری داشته باشد.
و اما ترجمههای غیرمدون زیاد داشتم که
بسیاری از آنها را خودم نیز فراموش کردهام.
ترجمههای غیرمدون من به شکل کار به من ارائه میشد
و من انجام میدادم.
یک متن انتخابی که باز از جبران خلیل جبران بود در مجله علمی ترویجی هنرپو به چاپ رسیده است.
یک شعر نیز به زبان عربی و در وصف امام زمان (عج) سرودهام
و ترجمه آن نیز به شعر است
و توسط خانم ساکی و یکی دیگر از خانمهای محترم گروه آکادمی کشوری دبیران عربی گروه تلگرام
ویرایش شده که آن هم خیلی خوب از آب درآمده است
و در مجله علمی ترویجی آموزش و پرورش در نوبت چاپ است.
همچنین بخشهایی از نوشتههای جبران خلیل جبران را ترجمه کردم
و به ساحت مقدس امام زمان (عج) تقدیم کردم.
این ترجمه که در مجله علمی ترویجی هنرپو منتشر شده است،
برایم لوح برتر مسابقات قرانی و مقالات برتر دانشگاه آزاد اسلامی را به همراه آورد.
پشت پس کوچههای غربت نیز عنوان کتاب دیگری است که البته ترجمه نیست.
در این کتاب من دلنوشتههای آقای علیرضا جعفری را تنظیم و ویرایش کردم.
چون ایشان به دلیل زندگی در خارج از کشور بسیاری از عبارات و کلمههای فارسی را فراموش کرده بودند.
مضمون این کتاب مرثیه و غربت است.
از اولین ترجمههای خود برایمان بگویید.
اولین ترجمهها را از کلاسهای آزاد استاد ناظمیان که ان شاء الله هر جا هستند خدا حفظشان کند شروع کردیم.
برای آشنایی با کتابهای دکتر رضا ناظمیان میتوانید معرفی کتاب روزنامه و مجلات عربی و
یا معرفی کتاب روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی را مطالعه کنید.
من در مقدمه کتاب خلیل جبرانم شخصاً از این استاد فرهیخته تشکر کردهام.
در آن کلاسها یادم است که استاد بریدههایی از روزنامهها و مجلات به ما میداد
و ما به عنوان تکلیف انجام میدادیم
ولی همان موقع هم من در ترجمههای ادبی و عاطفی موفقتر بودم.
خوب یادم است که استاد یک متن عربی به ما معرفی کردند
با عنوان محبت پرتاپشده که اولین متن جدی من بود که ترجمه کردم.
یادم است وقتی روی آن متن کار میکردم سخت تحت تاثیر قرار گرفته بودم
و گریه میکردم و استاد هم از نتیجه کار بسیار راضی بودند
و من هنوز آن متن را یادگاری نگه داشتم.
خانم سادات منصوری شما در انتخاب موضوع کتابهایتان برای ترجمه موضوع خاصی را مد نظر دارید
و یا این که آیا مثلا در کتابها دنبال ویژگی خاصی میگردید و یا چندان در انتخاب موضوع کتابها سختگیر نیستید؟
در مورد انتخاب موضوع طبیعتاً چون تخصصم ادبی است متون ادبی یا قصههای عربی را انتخاب میکنم و البته شعرهای عربی.
ولی در مورد سفارشهای کاری که از جانب دیگران است،
انتخابی از طرف من صورت نمیگیرد.
هر متنی که برای کار به من ارائه شود خود را ملزم به ترجمه آن میدانم.
آخرین ترجمم فکر میکنم یک متن فقهی عربی بود برای یک دانشجوی ارشد حقوق.
وقتی قرار است یک کتاب را ترجمه کنید چند ساعت در روز را برای این کار اختصاص میدهید؟
آیا زمان خاصی از روز را به ترجمه اختصاص میدهید؟
برای کارهای دلی یا کارهایی که میخواهم تدوین شود و به چاپ برسد ساعات بیکاریم را به آن اختصاص میدهم
به خصوص شبها که همه خوابند بهتر متمرکز میشوم.
برای ترجمه کار خلیل جبرانم یا مشابه آن طوری متمرکز میشدم که اصلاً متوجه زمان نمیشدم
و یکباره متوجه میشدم صبح شده است و باید بروم مدرسه.
اما در مورد ترجمههایی که به عنوان کار به من ارائه میشوند، زمانی از روز یا شب را به آن اختصاص میدهم.
چون کار باید سریع تمام شود و زیاد زمان ندارم.
ترجمه کدام کتابتان را بیشتر از دیگر آثارتان دوست دارید؟
خلیل جبرانم را خیلی دوست دارم.
کمی بیشتر درباره این ترجمهاتان برایمان توضیح بدهید. چرا آن را بیشتر از دیگر کارهایتان دوست دارید؟
حقیقت بارزی که مترجمان باید به آن توجه داشته باشند این است
که هر چقدر مترجم زبده و کارازموده باشد، اگر بخواهد متن انتخابیاش تاثیر گذار باشد،
قبل از هر چیز باید با روح لغت ارتباط برقرار کند.
البته این جمله از استاد عزیزم دکتر ناظمیان است که جای دارد من همین جا از ایشان یادی کرده باشم
که به حق استاد توانمندی هستند و من بسیار از ایشان آموختم.
زمانی که من اقدام به ترجمه آثار خلیل جبران کردم در زندگی شخصی خودم مشکلات بزرگی داشتم
و درست در همان زمان به ترجمه این آثار پرداختم.
حال و هوایی که در آن زمان داشتم، باعث شد، بتوانم پلی بزنم به روح نویسنده
و از آن جایی که کار، دلی بود و خودم هر زمان دوست داشتم ترجمه میکردم
خیلی خوب از آب در امد. به قول معروف سخنی که از دل براید لاجرم بر دل نشیند.
شما به جز ترجمه فعالیتهای دیگری هم انجام میدهید؟
بله، من از سال ۷۹ کار خود را از آموزش و پرورش خوزستان شروع کردم
و در مدارس غیرانتفاعی پتروشیمی ماهشهر شروع کردم
و هنوز هم در مدارس غیرانتفاعی تهران و شهرستانهای تهران
به عنوان دبیر عربی و دینی مشغول هستم و مدت ۲ سال هست که
در دانشگاه پردیس عربی متون اسلامی و تفسیر قرآن و… تدریس میکنم.
با توحه به این مشغلههای کاری وقتی قرار است اثری را ترجمه کنید،
چگونه میان فعالیتهای کاری مختلف و زندگی شخصیاتان تعادل ایجاد میکنید؟
و این که آیا اساسا برای یک مترجم ایجاد تعادل در زندگی امکانپذیر است؟
من برای این که بتوانم به همه کارهای روزانه خود برسم مدیریت زمان میکنم.
یعنی شب قبل، به خصوص روزهای پر کار خودم را برنامهریزی میکنم
و گرنه کارهام درست پیش نمیرود
و البته خدا زنده نگه دارد مادر عزیزم را که همیشه به من قدمی و فکری کمک کردند
و اگر ایشان نبودند من به هیچ وجه با داشتن سه فرزند موفق نمیشدم.
چرا ترجمه؟ و یا شاید بهتر باشد بپرسیم به نظر شما اهمیت کار ترجمه در چیست؟
چرا ما مترجمها تصمیم میگیریم مترجم شویم؟
دنیا چه نیازی به حرفه ما دارد؟
فکر میکنم مهمترین کار یک مترجم که
البته باعث جذابیت برای خود او نیز هست ارتباط با فرهنگ و ملل دیگر است
و حس نزدیکی با اقوامی متفاوت با ملت خودش.
اما به طور خاص برای ما مترجمان زبان عربی، فکر میکنم
بهترین ویژگی این است که عربی، زبان قرآن است.
این ویژگی است که من همیشه فکر میکنم اگر صد بار دیگر هم به دنیا بیایم
ممکن است چیزهای دیگر هم بخوانم ولی باز عربی خواهم خواند.
تمام آیات قرآن از اوج فصاحت و بلاغت برخوردار است
همان که اعجاز لفظی قرآن برای ما عربیدانان ملموستر است
و طبیعتا برای خوانندگانی که فقط به ترجمه قرآن بسنده میکنند، قابل درک نیست.
به عنوان مثال من هربار مناظره خداوند و شیطان
و تفسیر آن را در قران کریم میخوانم،
فکر میکنم لرزه بر اندامم میافتد.
به طور تخصصی من فکر میکنم
کار برای ما مترجمین زبان عربی خیلی اهمیت بیشتری نسبت به مترجمان دیگر دارد
در زبانهای دیگر بعد برگرداندن یک متن از مبدأ به مقصد کار تمام میشود.
اما در زبان عربی این گونه نیست.
بعد از ترجمه تازه کار شروع میشود.
عربی زبان دین ماست از منظر قرآنی،
تفسیری، فقهی، کلامی، و…
باید بررسی شود حتی حقوق جزایی ما اسلامیاست
و بسیاری از اصطلاحات آن عربی است که معانی مختلفی پیدا میکند.
طبعاً زبانهای دیگر این ویژگی را ندارد و این حساسیت کار را بالا میبرد.
به نظر خودتان بزرگترین اشتباهی که در مسیر مترجمشدن کردهاید چه بوده است؟
اشتباهاتی که اگر مرتکب آنها نمیشدید زودتر میتوانستید یک مترجم موفق بشوید.
من اشتباه بزرگی در ترجمه نداشتم
ولی در انتخاب ناشر و شکل به چاپ رساندن ناپختگیهایی داشتهام
که فکر میکنم کسانی که میخواهند تازه، کار را شروع کنند باید به آن توجه کنند.
مثلاً الان میتوان مجوز هزار یا پنج هزار نسخه از فیپا را یک جا گرفت.
ولی فقط به تعداد نیاز خود به چاپ رساند و این هزینه را حداقل میکند.
من الان وقتی انبار کتابهای خودم را میبینم که
برای فروش آن بازاری پیدا نکردهام دلم خیلی میگیرد.
به نظر شما یک مترجم موفق ویژگیهای خاصی دارد؟
به نظر من نه تنها کار ترجمه بلکه هر کاری را اگر بخواهید با موفقیت همراه شود
باید ” عشق ” را چاشنی آن کار کرد.
کاری که شمارا وادار میکند دائم به ساعت نگاه کنید حتی اگر کوتاه مدت موفق باشید
در دراز مدت محکوم به شکست است.
باور کنید حتی کاری مثل آشپزی وقتی با عشق همراه باشد هم خوشمزهتر میشود.
چه موانعی را پیشروی مترجمانی میبینید که تازه قصد دارند وارد حرفه ترجمه شوند؟
موانعی که ممکن است رشد سریع آنها را کند و یا حتی متوقف کند؟
مهمترین مانع بر سر راه یک مترجم مثل مترجم عربی به خصوص از نظر من،
پارت تایم بودن یا همیشه نبودن کار برای ترجمه است.
چون به هر حال آن قدر که متون انگلیسی برای ترجمه ارائه میشود،
متون عربی کمتر ارائه میشود.
پس به عنوان کار ثابت که بشود به عنوان معیشت زندگی روی آن حساب کرد،
نیست یا لااقل من نتوانستم به عنوان یک بیزینس کاری روی آن حساب کنم.
ضمنا اجرت آن نیز نسبت به زحمتی که یک مترجم میکشد بسیار اندک است
به خصوص برای متون تخصصی.
اگر بخواهید به مترجمان توصیهای داشته باشید، چه خواهید گفت؟
توصیه من به مترجمان تازه کار این است به خصوص برای نشر کتاب
حتماً قبل از اینکه به هیجان بیایند به بازار فروش و کاربری آن نیز توجه کنند
تا بعداً باعث دلسردی آنها نشود
و دیگر این که اصلا آن کار قبلا ترجمه شده یا خیر.
به عنوان مثال متن زیبای پیامبر خلیل جبران که تا کنون چندین مترجم آن را ترجمه کرده اند
و حتی به زبانهای دیگر وقتی خواننده بخواهد آن را انتخاب کند طبیعی است که
ترجمه استاد شهیری چون الهی قمشه ای را انتخاب میکند تا مترجم گمنامی چون من نوعی.
سلام و وقت بخیر
با تشکر از شما خانم اسدی گرامی
همواره سربلند و سرافراز باشید
با سلام
یه خسته نباشید و احسنت باید به شما گفت? ..ممنون از این همه تلاش شما و این مصاحبه بسیار مفید و کاربردی برای امثال ما .. شکرا جزیلا
سلام و وقت بخیر
با تشکر از شما خانم ملکی گرامی.
پیروز باشید.
درود بر شما
مصاحبه پر محتوایی بر زبان عربی بود
سپاس …