شغل مترجمی ؛ آیا مترجم شدن برای من مناسب است؟
عمیقا معتقدم که شغل مترجمی حرفه بسیار ارزشمندی است و علیرغم همه نرمافزارهای ترجمهای که به وجود آمده است
و روز به روز هم پیشرفتهتر میشود، هرگز از اهمیت وجود انسانهای که این وظیفه را به دوش بگیرند، کم نشده است.
به همین دلیل سایت alreihane.com به بُعد آگاهی دادن به مترجمها بسیار اهمیت میدهد.
به این معنا که ما در این سایت میکوشیم به مترجمها آموزش بدهیم به ابعاد مختلف کار و حتی زندگی شخصی خود توجه داشته باشند.
شاید چون وقتی خودم شغل مترجمی را شروع کردم، این آموزشها را یاد نداشتم و با تجربه به آنها دست پیدا کردم.
بخش سلسله مقالههای کار و زندگی به شیوه مترجمها را دقیقا برای رشد و آگاهی دادن به مترجمها راهاندازی کردم.
[box type=”shadow” align=”” class=”” width=””]مطالعه سلسله مقالههای کار و زندگی به سبک مترجمها [/box]
به خاطر اهمیت شغل مترجمی برای جوامع،
آشنایی افراد با ویژگیهای شخصیتی خود و سپس ورود به شغل مترجمی هم خیلی مهم است.
در همین راستا چندی پیش پس از انتشار یکی از پادکستهای صوتی پخت عربی با موضوع شیوه یادگیری عربی و شناخت ویژگیهای شخصیتی،
یکی از اعضای گرامی کانال تلگرامی alreihane پرسش بسیار خوبی از ما داشتند.
این دوست گرامی پرسیده بودند چگونه میتوان شخصیت خود را بشناسیم و متوجه شویم آیا برای شغل مترجمی مناسب هستیم یا خیر.
با این که مدتها بود نوشتن مقالهای در این خصوص را در ذهن داشتم، با دیدن این پرسش نگارش مطلبی مفید و کامل در این زمینه را سرعت دادم.
مقالهای که در حال مطالعه آن هستید و مقالهای که فردا منتشر خواهد شد، پاسخ این پرسش است.
امیدوارم با مطالعه این دو مقاله بیشتر با اهمیت ویژگیهای شخصیتی در شغل مترجمی آشنا شوید
و بهتر بتوانید در این عرصه فعالیت کنید و متوجه شوید اصلا برای شغل مترجمی مناسب هستید و یا خیر.
برای پاسخ به سئوال مهم این که آیا شغل مترجمی مناسب ما هست و یا نه، پیش از هر چیزی باید بدانیم شغل مناسب اساسا به چه معنا است
که بتوان براساس آن مناسب بودن و یا نامناسببودن را تشخیص داد.
از آن جا که این موضوع خارج از تخصص من است، مطالب این مقاله و مقاله بعدی هر دو از کتاب شغل مناسب شما و تکنیکهای شخصیتخوانی انتخاب شده است.
شغل مترجمی و شغل ایدهآل
شغل مناسب، زندگی شما را بهتر میکند، خاصیت سرشار کننده دارد زیرا مهمترین بخشهای شخصیت شما را تغذیه میکند.
در جهت موافق کار مورد علاقه شما است. نشان میدهد که شما کی هستید.
به شما امکان میدهد که از توانمندی خود به طرزی استفاده کنید که برایتان طبیعی باشد.
مجبورتان نمیکند دست به کارهایی بزنید که آنها را به خوبی انجام نمیدهید.
آیا شغل مترجمی برای من مناسب است؟
اگر شما مترجم باشید و بخواهید بدانید که آیا شغل مترجمی برایتان مناسب هست یا خیر باید؛
هماکنون به شغل مترجمی علاقمند باشید.
از شغل مترجمی، انرژی بگیرید.
در شغل مترجمی احساس کنید که برای تلاشتان ارزش قائل هستند و به آن احترام میگذارند.
وقتی به دیگران توضیح میدهید که مشغول به شغل مترجمی هستید، احساس غرور و افتخار کنید.
از کسانی که با آنها کار میکنید لذت میببرید و برایشان احترام قائل هستید.
نسبت به آینده شغل مترجمی خوشبین هستید.
نکته!
لازم است که در همین جا به نکتهای اشاره کنیم.
باید دانست که راه رسیدن به رضایت شغلی بسیار متنوع و مختلف است
و این که بسیاری از مردم از کارشان رضایت دارند.
تنها یک شغل ایدهآل وجود ندارد که همه به جستجوی آن بروند.
اما برای شما یک شغل ایدهآل وجود دارد. در محل کار متغیرهای بسیار زیادی وجود دارد.
شما برای رسیدن به رضایت شغلی باید بدانید چه ترجیحاتی دارید و بعد شغلی را پیدا کنید که این ترجیحات شما را بپوشاند.
بعضی از شغلها گرمی و ثبات دارند. بعضی دیگر خطیر و پرچالش هستند.
بعضی ساختارشان جا افتاده است و بعضی فاقد این ساختار هستند.
بعضی شغلها نیاز به روابط زیاد با افراد و ملاقاتهای اجتماعی فراوان داشته باشید.
اما بعضی دیگر از کارها به سکوت و آرامش نیاز داشته باشند.
آیا شما دقیقا میدانید چه شغلی برای شما مفید است؟ آیا تاکنون لحظهای به آن فکر کردهاید؟
چرا مثلا شغل مترجمی برای همه مناسب نیست؟
این که مشاغل بسیار مختلف و عدیدهای وجود دارد نکته بسیار جالبی است.
علتش هم این است که توانمندیهای مردم و اولویتهایشان کاملا متنوع است.
بعضیها دوست دارند در قالب مدیران ارشد ظاهر شوند و تصمیمات مهم بگیرند.
دیگران ممکن است مناسب این انتخاب نباشند.
بعضی دیگر میخواهند کمکی به جامعه خود بکنند و بنابراین پول برایشان اهمیت کمتری دارد.
بعضیها با ارقام و آمار راحت هستند، اما بعضی دیگر از خواندن صورت سود و زیان سردرد میگیرند و این قصه سر دراز دارد.
نیازها، خواستهها، علایق، مهارتها، ارزشها و شخصیتهای اشخاص همه با هم متفاوتاند.
اگر من و شما دارای گونه شخصیتی واحدی نباشیم، کاری که به نظر شما جالب است ممکن است برای من ابدا جالب نباشد
و حتی من از آن بدم بیاید. مردم با توجه به شخصیت و سلیقه خود مشاغل مختلفی برای خود برمیگزینند
و این نکتهایاست که تاکنون به طور جدی مورد توجه واقع نشده است.
برای پیدا کردن پرسش آیا شغل مترجمی مناسب من هست یا نه،
باید خودتان را بشناسید!
رمز رسیدن به رضایت خاطر شغلی، انجام دادن کاری است که از آن بیش از هر کاری لذت میبرید.
معدودی از آدمهای خوشبخت این را خیلی زود متوجه میشوند.
اما بقیه ما نمیدانیم که از چه کاری لذت میبریم، دیگران فکر میکنند که ما چه کاری باید بکنیم، خودمان دوست داریم چه کاری انجام بدهیم.
توصیه ما را میپرسید؟ به این توجه کنید که شما کی هستید، بقیه مسایل خود به خود حل میشود.
چگونه بفهمیم برای شغل مترجمی
مناسب هستیم یا نه؟
تیپ شخصی خود را پیدا کنید!
برای این بفهمیم آیا برای شغل مترجمی مناسب هستیم یا نه، باید تیپ شخصیتیامان را پیدا کنیم.
برای شناسایی تیپ شخصیتی امان هم باید تست شخصیت میرز _ بریگز مشهور به MBTI را انجام داد یا کتاب شغل مناسب شما را خواند.
البته من نیز در این جا توضیحاتی کافی از این کتاب و همچنین کتاب تکنیکهای شخصیتخوانی را برایتان آوردهایم.
اگر احساس کردید نیاز دارید بیشتر در این زمینه بدانید، با جستجوی نام این دو کتاب به راحتی میتوانید آن را تهیه کنید. نویسندگان این دو کتاب پل تایگر و بارابرا بارون تایگر هستند.
رابطه شغل مترجمی و تیپ شخصیتی من!
اول توضیح کوتاهی درباره تیپ شخصیتی به شما بگویم و آن این که اصلا منظور از تیپ شخصیتی چیست.
هر کدام از ما انسانها با ویژگیها و ترجیحات خاصی به دنیا میآییم.
مثلا درست وقتی که فردی دوست دارد بیشتر اوقاتش را تنها باشد و کتاب بخواند و یا در خودش باشد،
فرد دیگری اصلا یک ساعت هم تحمل تنهایی را ندارد و دائم میخواهد کسی را پیدا کند و با آن حرف بزند.
طبیعتا اگر این ترجیحات را به خوبی بشناسیم، میتوانیم بهتر شغل مناسب خود را پیدا کنیم.
در ادامه این مقاله با انواع ترجیحات افراد آشنا میشویم.
شناخت انواع ترجیحات شخصیتی
برای شناخت بهتر شغل مترجمی
درونگرا یا برونگرا
اولین بُعد تیپ درباره برونگرا یا دورنگرا بودن است.
این که مردم انرژیاشان را از کجا میگیرند و آن را به کجا هدایت میکنند.
برای درک درونگرا یا برونگرا بودنتان به پرسشهای زیر صادقانه پاسخ بدهید.
منظور از صادقانه آن چیزی است که هستید نه آن چیزی که دوست دارید باشید و یا دیگران شما را به آن تشویق میکنند.
_ کدام یک به من انرژی بیشتری میدهد؛
تبادل با سایر اشخاص (برونگرا) یا با خودن بودن (درونگرا)؟
میخواهم انرژیام را کجا صرف کنم؛ در دنیای بیرون اشخاص و اشیاء (برونگرا) یا در دنیای درون ایدهها و اندیشهها (درونگرا)؟
_ کدام را بیشتر ترجیح میدهم؛
در کنار دیگران بودن (برونگرا) یا با خود و به تنهایی صرف وقت کردن (درونگرا)؟
آیا ترجیح میدهم در آن واحد روی چند پروژه کار کنم (برونگرا) یا در هر زمان تنها به یک کار و پروژه رسیدگی نمایم (درونگرا)؟
آیا من ابتدا عمل میکنم و بعد به آن میاندیشم (برونگرا) یا قبل از این که دست به کاری بزنم درباره آن خوب فکر میکنم (درونگرا)؟
آیا من بیشتر یک شخص عمومی هستم (برونگرا) یا یک شخص خصوصی (درونگرا)؟
شغل مترجمی
حسی یا شمی
بُعد تیپی دوم به نوع درک و برداشتِ متفاوت اشاره دارد.
به عبارت دیگر اشخاص به دو طریق اطلاعات را جذب میکنند.
این دو طریق را شمی و حسی نامگذاری کردهاند.
همه ما روزانه میلیونها و شاید میلیاردها جزء اطلاعاتی را دریافت میکنیم که بخش اعظم آن حال ناهشار دارد.
بعضیها بخش اعظم اطلاعات خود را از طریق حواس پنجگانه خود دریافت میکنند.
بینایی، شنوایی، لامسه، چشایی و بویایی. بعضی نیز اطلاعات را از طریق حسس ششم خود میگیرند.
این اشخاص به جای توجه کردن به آن چه وجود دارد، به آن چه میتواند وجود داشته باشد، توجه دارند.
ما از کلمه شمی برای توصیف این اشخاص استفاده میکنیم.
توجه داشته باشید که هیچ کس به طور صد در صد شمی و یا حسی نیست.
همان طور که هیچ کس صد در صد برونگرا یا درونگرا نیست.
همه ما از این توانمندیها برخورداریم که هم شمی و هم حسی باشیم و در واقع این گونه هم هستیم.
برای تشخیص شمی و یا حسی بودن خود به پرسشهای زیر پاسخ بدهید.
_ آیا من معمولا توجه بیشتری به واقعیتها و جزییات دارم (حسی) یا میخواهم ارتباطها، معانی و کاربردها را درک کنم(شمی)؟
توضیح:
حسیها درختها را میبینند اما شمی ها به جنگل نظر دارند.
منطورمان از این حرف این است که حسیها طبیعتا به آن چه در هر لحظه تجربه میکنند نظر دارند.
گلی را به دست آنها بدهید و از آنها بخواهید که درباره گل حرف بزنند.
شخص حسی به شادابی و رنگ زیبای گلبرگها اشاره میکند.
میگوید که گلبرگها چه بافت نرم و لطیفی دارند، چه قدر نازک و شکنندهاند.
حالا همین گل را به دست یک آدم شمی بدهید و از او بخواهید درباره این گل برایتان حرف بزند.
ممکن است به شما بگوید: این گل مرا یاد مادربزرگم میاندازد. او سابقا این گلها را در باغچهاش پرورش میداد.
وقتی تابستانها به منزل او میرفتیم، این گلها را از باغچه او میچیدیم و روی میز نهارخوری میگذاشتیم.
همان طور که ملاحظه میکنید برداشت شخص شمی با برداشت شخص حسی از یک شاخه گل بسیار متفاوت بود.
شخص شمز به جای آن که به آن چه هست توجه کند، بلافاسله به پیوند و رابطه خود با گل اشاره کرد و رابطه و تداعی خود را با آن نشان داد.
آیا من حسی هستم و به واقعیتها توجه دارم (حسی) یا خلاق و خیالپرداز هستم(شمی)؟
_ به کدام بیشتر اعتماد میکنم؛
تجربه مستقیم خودم (حسی) یا نداری درونیام (شمی)؟
آیا بیشتر به لحظه اکنون توجه دارم (حسی) یا به این علاقهمند هستم که اوضاع در آینده چگونه خواهد بود(شمی)؟
آیا من ایدههای نو را به صرف این که نو هستند دوست دارم (شمی) یا تنها در صورتی به ایدههای نو توجه میکنم که حالت کاربردی داشته باشد (حسی)؟
آیا ترجیح میدهم از مهارت قبلا شکلگرفته استفاده کنم (حسی) یا پس از آن که به مهارتی مسلط میشوم از آن خسته میشوم(شمی)؟
شغل مترجمی
فکری یا احساسی: موضوع اصول یا ارزشها
در حالی که حسی یا شمی بودن به طرز متفاوت اطلاعگیری اشخاص اشاره دارد،
فکر کردن و احساس نمودن چگونگی تصمیمگیری اشخاص را مشخص میسازد.
به روشنی مشخص است که هر کدام از ما از تواناییهایی برخوردار است که
تصمیماتش را براساس منطق و یا براساس احساسات و ارزشهای مشخصی اتخاذ میکند
و در حالی که هیچ کس صد در صد فکری و یا احساسی نیست، هر یک از ما در این دو ترجیح نیز گرایشی مادرزادی داریم.
در این جا لازم است اشاره کنیم که وقتی میگوییم فردی احساسی است منظور این نیست که او استدلال و منطق ندارد
و یا این که اگر فردی منطقی است دیگر احساس ندارد.
بلکه احساسیها و فکریها از معیارهاز متفاوتی برای تصمیمگیری استفاده میکنند.
در ادامه پرسشهایی مطرح شده است که به شما کمک میکند، تشخیص بدهید فکری هستید و یا احساسی.
پرسشهای شمی یا فکری
آیا من تصمیماتم را بیشتر به طور عینی و با سبک و سنگین کردن جنبههای مثبت و منفی میگیرم (فکری)
یا با توجه به احساساتم و این که چگونه من و دیگران تحت تاثیر آن قرار میگیریم (احساسی)؟
کدام یک از این کلمات مرا بهتر توصیف میکنند؛ منطقی و تحلیلگر (فکری) یا حساس و همدلانه (احساسی)؟
آیا درست است که حتی وقتی میدانیم کسی آسیب میبیند حقایق را با او در میان بگذاریم (فکری)
یا بهتر است رعایت کنیم و حتی اگر دروغ بیاهمیتی میگوییم مانع از جریحهدار شدن احساسات دیگران بشویم(احساسی)؟
کدام یک مرا بیشتر متقاعد میکند؟ یک گفتگوی منطقی خوب (فکری) یا خوشایند دیگران واقع شدن(احساسی)؟
کدام یک تعریف و تمجید بهتری است؛ سخت و محکم بودن (فکری) یا دلرحمبودن (احساسی)؟
شغل مترجمی
ملاحظهکننده یا داوریکننده
آخرین بخش از بحث تیپها مربوط به این است که اشخاص چگونه دوست دارند دنیاشان را سازماندهی کنند و چگونه دوست دارند زندگیشان را قوام بخشند.
در این جا بار دیگر باید تاکید کرد که داوریکننده لزوما به معنای آن نیست که شخص ایرادگیر و انتقادکننده است.
ملاحظهکننده بودن هم به معنای صرفا ادراکی بودن نیست. ملاحظهکننده بودن بدین معنا است که شخص باز و پذیرنده است.
اما داوریکننده نقطه مقابل شخص ملاحظهکننده است. با پاسخ به پرسشهایی که در ادامه آمده است میتوانید بهتر این موضوع را در خود تشخیص بدهید.
پرسشهای ملاحظهکننده یا داوریکننده
آیا من اغلب تصمیماتم را سریع و به راحتی میگیرم (داوریکننده) یا به هنگام تصمیمگیری مضطرب و مشوش میشوم (ملاحظهکننده)؟
آیا ترجیح میدهم که شرایط مشخص و معین باشد (داوریکننده)
یا ترجیح میدهم که ذهنم را باز بگذارم تا اگر چیزی به طور ناگهانی به ذهنم خطور کرد از آن استفاده کنم (ملاحظهکننده)؟
آیا برای من مهم است که بر اغلب موقعیتها مسلط باشم (داوریکننده) یاترجیح میدهم که کنترلها در دست دیگران باشد (ملاحظهکننده)؟
آیا به زمان توجه دارم و تقریبا همیشه سر وقت هستم (داوریکننده) یا اغلب دیر میکنم و احساس میکنم وقت از دستم فرار میکند(ملاحظهکننده)؟
کدام مورد در من مصداق بیشتری دارد: من معمولا بسیار سازمانیافته هستم (داوریکننده) یا برای من یافتن اشیاء و سازمانیافته بودن دشوار است (ملاحظهکننده)؟
کدام مورد درباره من صدق میکند؛
من ترجیح میدهم قبل از این که استراحت بکنم کارم را تمام کنم (داوریکننده) یا من همیشه دلیلی پیدا میکنم که کاری را به بعد و زمان دیگر موکول کنم؟
ادامه این مقاله فردا در سایت قرار خواهد گرفت.