انواع ترجمه شامل ترجمه معنایی و ترجمه ارتباطی میشود.
اگر شما دوست دارید مترجم بشوید، هر چه بیشتر درباره شیوههای ترجمه و تکنیکهای آن بدانید، موفقتر خواهید بود.
به همین دلیل در این نوشته قصد داریم
مطالبی درباره یکی از پایهایترین نکاتی که باید درباره ترجمه از آن مطلع بود، صحبت کنیم.
نگاهی به تاریخ انواع ترجمهها
در این جا قصد ندارم با ذکر تاریخها و نامهای مختلف شما را خسته کنم.
هدف این نوشته فقط این است که شما اطلاعات کلی از روند شکلگیری و پیشرفت ترجمه داشته باشید.
چون برای موفقیت در ترجمه نیازی نیست که بدانیم اولین فردی که شیوهای جدید را در یک سال خاص به وجود آورد که بوده است.
برای این که بتوانیم مترجم موفقی بشویم، باید بتوانیم از تکنیکهای مختلف ترجمه به شیوه درستی استفاده کنیم.
مترجم موفق از دید من کسی است که میتواند با علم و هنر ترجمه متون مختلف را به شکلی ترجمه کند که
خواننده به راحتی معنا و مفهوم آن متون را درک کند و منظور از شیوه درست،
راهی است که به ما کمک میکند متن نهایی کارِ ما، روانتر و قابل فهمتر و البته درستتر ترجمه شده باشد.
به همین دلیل بدون درازگویی درباره تاریخ پیدایش تکنیکها و تئوریها و نظریههای اشخاصی که این تغییرات را در ترجمه به وجود آوردند،
در این نوشته فقط به روند کلی پیشرفت ترجمه اشاره خواهیم کرد.
سیر تاریخی انواع ترجمه
طبیعی است که مترجمهای اولیه در ابتدا چندان با اوصول و قواعد پیشرفته ترجمه آشنا نبودند
و به همین خاطر خودشان را بسیار به متن پایبند میکردند.
اما با گذشت زمان کمکم مترجمها متوجه شدند که اگر بخواهند زیاده از حد به متن اصلی وابسته و پایبند باشند،
نمیتوانند ترجمهای روان و گویا داشته باشند. به همین دلیل ترجمه ارتباطی رفتهرفته در بین مترجمان رواج پیدا کرد.
ترجمه ارتباطی و ترجمه معنایی همیشه طرفداران و مخالفان خاص خود را داشتهاند.
اما در برههای تاریخ این دو دسته مترجمان به شدت یکدیگر را زیر سدوال بردند.
طرفداران ترجمه معنایی، مترجمانی که از شیوه ارتباطی در ترجمه استفاده میکنند را به عدم امانتداری نسبت به متن اصلی محکوم میکردند
و معتقد بودند که با این کار در حق متن اصلی و حتی نویسنده متن خیانت شده است.
طبیعتا مترجمان ارتباطی هم ترجمه به شیوه تحتاللفظی را نادرست میدانستند
و اعتقاد داشتند که این نوع ترجمه باعث میشود که متن نهایی روان
و گویا نباشد و خواننده در درک معنا دچار مشکل بشود.
برای درک بهتر این که واقعا حق با کدام یک از این دو دسته بود،
باید نگاهی به تفاوتهای اصلی این دو شیوه انداخت تا بتوانیم با دقت و درستی بیشتر تشخیص بدهیم کدام یک از این دو دسته بر حق بود.
ترجمه ارتباطی و یا ترجمه معنایی
در ترجمه معنایی که نام دیگرش تحتاللفظی است، مترجم بیش از هر چیزی خودش را به متن پایبند میداند
و معتقد است که اگر کلمهای را جا به جا و یا حذف کند و یا حتی آن کلمه را به شکل دیگری ترجمه کند،
در حق نویسنده و متن اصلی خیانت کرده است.
این دسته از مترجمان بیشتر از آن که به مخاطب و خواننده نهایی متن توجه داشته باشند، به متن اصلی توجه دارند.
انتقادی که به این شیوه ترجمه وارد است همان طور که در بالا هم به آن اشاره شد،
روان نبودن متن نهایی ترجمه است.
در واقع متن نهایی که به این شیوه ترجمه شده،
گاهی ممکن است آن قدر سخت و حتی عجیب باشد که خواننده یا به سختی متوجه منظور نویسنده شود
و یا این که اصلا نتواند معنی و مفهوم متن را درک کند.
مطمئنا شما هم کتابهای مختلفی را خواندهاید که با این شیوه ترجمه شدهاند
و باعث شدهاند که علاقه شما به خواندن آن کتاب به طور کل از بین برود. این طور نیست؟
اما علیرغم همه انتقادهایی که به این نوع ترجمه میشود،
ترجمه تحتاللفظی برای متون علمی، دینی و حقوقی میتواند به خوبی مورد استفاده قرار بگیرد.
ترجمه ارتباطی
در ترجمه ارتباطی مترجمان بیشتر از آن که کارشان را به متن وابسته بدانند،
به خواننده فکر میکنند و معتقدند متنی که مینویسند باید به راحتی توسط مخاطب خوانده بشود
و از آن مهمتر همان ارتباطی که اهل زبان با متن اصلی برقرار کردهاند، خوانندگان متن ترجمه نیز همان ارتباط را با متن ترجمهشده برقرار کنند.
در این شیوه مترجم میکوشد مفهوم اصلی را به درستی درک کند
و آن را به بهترین و روانترین شکل بیانی در زبان مقصد بنویسد.
به همین دلیل به خود اجازه میدهد تا مکان کلمات را تغییر بدهد
و بدون توجه به ساختارهای زبان مبدا، ساختارهای زبان مقصد را برای نگارش نهایی متن خود انتخاب کند.
بررسی یک نمونه با انواع ترجمه
به عنوان مثال به ضربالمثل مشهور من جَدَّ وَجَد دقت کنید.
اگر مترجم بخواهد این ضربالمثل را به شکل معنایی ترجمه کند، متن نهایی به این شکل میشود:
هر آن که تلاش کند، به دست خواهد آورد. در حالی که اگر ضربالمثل خواستن توانستن است را جایگزین آن کنیم، مخاطب بسیار راحتتر با آن ارتباط برقرار میکند
و متن نهایی هم رنگ و بوی ترجمه به خود نخواهد گرفت.
اما آیا همیشه میتوان از شیوه ارتباطی استفاده کرد؟
آیا ترجمه معنایی به جز مواردی که در بالا به آن اشاره شد، در متون دیگر به طور کل قابل استفاده نیست؟
و این که واقعا کدام شیوه بهترین و درستترین روش ترجمه متون است؟
شخصا در سالهای اولیه مترجمشدنم متاسفانه دید چندان درستی نبست به کاربرد این دو شیوه ترجمه نداشتم
و به همین دلیل برای ترجمه متون مختلف با سختیهای زیادی روبرو میشدم.
اما از وقتی که به اهمیت کاربرد درست و به جای این دو شیوه پی بردهام در ترجمه بسیار موفقتر عمل کردهام.
ترکیبی از دو ترجمه معنایی و ارتباطی
واقعیت این است که برای داشتن یک متن خوب و مناسب مترجم باید بتواند از هر دوی این شیوهها به درستی استفاده کند.
چون به کار بردن مناسب از این دو شیوه است که در نهایت یک متن روان را به وجود میآورد.
متنی که از یک طرف رنگ و بوی ترجمه ندارد
و از طرف دیگر فضا و حال و هوای متن اصلی را هم به خواننده منتقل میکند.
فرض کنید یک نویسنده مصری، داستانی را درباره زندگی مردم کشورش در دوران فراعنه بنویسد.
شما به عنوان یک مترجم سعی میکنید این داستان را به شکلی ترجمه کنید که
خواننده احساس کند داستان در اصل به زبان فارسی نوشته شده است.
اما در عین حال این داستان باید با خود نشانههایی را به همراه داشته باشد که
خواننده را با حال و هوا و فضای حاکم بر آن برهه از تاریخ آشنا کند.
در این زمینه در نوشتههای بعدی توضیحات بیشتری خواهم نوشت.
سلام دوست گرامی محمد
خوشحالیم که مطالب سایت برایتان سودمند بوده است.
تمامی نوشتهها و مقالههای ما در همین سایت در دسترس دوستداران ترجمه قرار میگیرد.
در کانال تلگرام ما با نام alreihane نیز میتوانید روزهای فرد فایلهای صوتی و تصویری آموزش زبان عربی را دریافت کنید.
همچنین صفحه اینستاگرام ما به نام alreihane به مطالب گوناگون و کوتاه مختلفی در زمینه عربی و ترجمه میپردازد.
با آرزوی موفقیت و سربلندی برای شما
سلام ، نوشته شما برام بسیار جذاب و آموزنده بود ، لطفا بفرمایید ادامه مطالب شما رو کجا پیگیری کنم . سپاسگزارم ، دانشجوی ارشد مترجمی عربی
متشکرم از شما جناب وجکانی گرامی
سربلند باشید
عالی بود استاد ممنون