امام حسین در شعر معاصر عربی
امام حسین در شعر معاصر عربی ؛
شعری از عبدالرزاق عبد الواحد شاعر عراقی درباره امام حسین
امام حسین در شعر معاصر عربی
متن کلیپ امام حسین در شعر معاصر عربی
از رابطه خود و حسین بگویید.
این رابطه من و شهر اماره است.
من در بغداد به دنیا آمدم.
دو سال و نیم بعد
خانوادهام به اماره منتقل شد
و من با شبکههای الانهار، انوار و جو روستایی اماره زندگی کردم.
اینها خوراک شعری من و اولین پایه شکلگیری شعرم بود.
عاشورا را با کودکیم و با همه وجودم زندگی میکردم
تا آن جا که در اعماق وجودم ریشه کرد
حسین برای من یک نمونه است.
نمونه یک قهرمان
فردی که آرزو دارم مانند او جان بدهم
یعنی این مرد در نمایشنامه حر ریاحی
در پی مرگ دوید و مرگ را به دست گرفت و جان داد
هر انسانی در زمان مشخص میمیرد
اما بین فردی که خود به سراغ مرگ میرود
با فردی که در فرار است و مرگ او را دربرمیگیرد تفاوت وجود دارد.
این که تو به سراغ مرگ بروی
یا این که مرگ به سراغ تو بیایید
حسین فردی بود که به سراغ مرگ رفت
چند شعر برای حسین سرودهاید؟
هر شعری که شهرت بسیاری پیدا میکند
در آن اسمی از حسین وجود دارد
و در آن شعر درباره حسین صحبت کردهام
حتی همه شعرهایی که در مربد سرودم
زیباترین شعری که درباره حسین سرودهاید و میخواهید برای ما بخوانید کدام است
شعر آمدهام، عذر مرا برای چنین آمدنی بپذیر
فقط دو مقطع ابتدایی از آن را برایتان میخوانم
این شعر شهادت امام حسین است
و اولین بار در سال ۹۵ م در کربلا خوانده شد
قَدمتُ .. وعَفْوَکَ عن مَقدَمی
حسیراً ، أسیراً ، کسیراً ، ظَمی
آمدهام.. عذر مرا بپذیر
که این چنین حسرتزده، اسیر، شکستهپر و تشنه آمدم
قدِمتُ لأ ُحرِمَ فی رَحْبَتیْک
سلامٌ لِمَثواکَ من مَحرَم
آمدهام تا در محضر تو احرام ببندم
از این مکان احرام بر خاک تو سلام
فَمُذْ کنتُ طفلاً رأیتُ الحسین
مَناراً إلى ضوئهِ أنتَمی
از کودکی حسین برای من
گنبدی بود که خود را به نور او متصل میکردم
ومُذْ کنتُ طفلا ًوجَدتُ الحسین
مَلاذاً بأسوارِهِ أحتَمی
از کودکی حسین برایم
پناهگاهی بود که به دیوارهایش پناه میگرفتم
وَمُذْ کنتُ طفلاً عرفتُ الحسین
رِضاعاً.. وللآن لم أفطَمِ
از کودکی و از هنگامی که شیرخواره بودم
حسین را میشناسم و تا به امروز هنوز هم شیرخواره هستم
سلامٌ علیکَ فأنتَ السَّلام
وإنْ کنتَ مُخْتَضِباً بالدَّمِ
بر تو سلام که تو خود سلامی
هر چند که در خون غلتیده باشی
وأنتَ الدَّلیلُ إلى الکبریاء
وإنْ کنتَ مُختَضباً بالدَّمِ
به خاطر شیری که از آن گرامی نوشیدهای
دلیل کبریاء و بزرگی هستی
وإنَّکَ مُعْتَصَمُ الخائفین
یا مَن مِن الذَّبح ِ لم یُعصمِ
ای آن که ذبح شد
تو دستگیر انسانهای هراسانی
لقد قلتَ للنفسِ هذا طریقُکِ
لاقِی بِهِ الموتَ کی تَسلَمی
به جان خویش گفتی این راه توست
برای آن که اسلام بیاوری با مرگ دیدار کن
وخُضْتَ وقد ضُفِرَ الموتُ ضَفْراً
فَما فیهِ للرّوحِ مِن مَخْرَمِ
پا در میدان نهادی و مرگ پیروز شد
بیآن که در روح تو خللی وارد کند
وَما دارَ حَولَکَ بَل أنتَ دُرتَ
على الموتِ فی زَرَدٍ مُحکَمِ
مرگ ترا در برنگرفت بلکه این تو بودی
که با زرهی محکم مرگ را در برگرفتی
من الرَّفْضِ ، والکبریاءِ العظیمهِ
حتى بَصُرتَ ، وحتى عَمِی
با نهایت ابا و عظمت کبریا
چه با چشمان بینا و چه با چشمان نابینا
فَمَسَّکَ من دونِ قَصدٍ فَمات
وأبقاکَ نجماً من الأنْجُمِ!
بیآن که بداند ترا دربرگرفت و خود جان داد
و تو را مبدل به ستارهای جاودان کرد!
امام حسین در شعر معاصر عربی
عبدالرزاق عبدالواحد و امام حسین در شعر معاصر عربی
عبدالرزاق عبدالواحد شاعر عراقی در یکم ماه تموز ۱۹۳۰ میلادی دیده به جهان گشود.
وی در طول زندگی ادبی خود ملقب به شاعر ام المعارک، شاعر القادسیه، شاعر القرنین و متنبی دوم شد.
عبدالرزاق عبدالواحد در دبیرستانها معلم زبان عربی بود.
وی در هشتم نوامبر ۲۰۱۵ میلادی در سن هشتاد و پنج سالگی در پاریس دیده از جهان فرو بست.