پژوهش در قرآن ؛ ترجمه فارسی قرآن‌پژوهی خانم لزلی هزلتون درباره بهشت

آموزش عربی

پژوهش در قرآن ؛

ترجمه فارسی قرآن‌پژوهی خانم لزلی هزلتون درباره بهشت

در مقاله قرآن‌پژوهی در غرب سخنرانی خانم لزلی هزلتون را به زبان انگلیسی و با زیرنویس عربی مطالعه کردید.

در این مقاله ترجمه فارسی آن را برایتان آورده‌ایم تا با مقایسه ترجمه‌های فارسی و عربی و متن اصلی سخنرانی که به انگلیسی است،

توانایی و مهارت خود را در ترجمه محک بزنید.

ترجمه فارسی و همچنین زیرنویس عربی این سخنرانی از سایت تد گرفته شده است.

 

سخنرانی لزلی هزلتون با موضوع پژوهش در قرآن

 

پژوهش در قرآن و نتیجه خانم هزلی هزلتون از مفهوم بهشت 

شما احتمالا درباره وعده‌های قرآن درمورد بهشت و ۷۲ باکره شنیده‌اید

و من البته قول می‌دهم که به این موضوع باکره‌ها دوباره برگردم.

اما در واقع ما این جا در منطقه شمال غربی آمریکا، در جایی، بسیار شبیه به بهشتی که قرآن توصیف می‌کند، زندگی می‌کنیم.

۳۶ بار در قرآن گفته‌شده باغ‌هایی با نهرهای روان

از آن جا که من در یک خانه قایقی روی رودخانه‌ای که به دریاچه می‌ریزد زندگی می‌کنم union

برای من کاملا معنا پیدا می‌کند که بهشت هم همین‌طور باشد.

ولی سوال این جاست که چرا برای اکثر مردم این مساله تازگی دارد؟

من آدم‌های خوش‌طینت غیرمسلمان زیادی دیدم، که شروع به خواندن قرآن کرده‌اند، ولی بعد منصرف شده‌اند

به خاطر بیگانه بودن قرآن.

توماس کارلیل که محمد را یک قهرمان می‌داند. با این حال میگه قرآن

پر زحمت، خسته‌کننده و درهم برهم‌ترین کتابی است که من تا حالا خوانده‌ام.

پژوهش در قرآن و دلیل سختی مطالعه این کتاب مقدس

قسمتی از مشکل این جاست که ما فکر می‌کنیم قرآن را می‌توانیم مثل کتاب‌های دیگر بخوانیم.

مثل این که یک بعد از ظهر بارانی کتابی را می‌گیریم دستمان، با یک ظرف پاپ کورن کنارمان، گویا خدا یک نویسنده است

و کتابش در لیست پروفروش‌ترین‌ها بوده.

چرا که قرآن کلام خدا با محمد است.

این که افراد معدودی قرآن می‌خوانند به این خاطر است که خیلی راحت می‌شود تک جمله‌هایی از آن را فهمید.

و از آن‌ها برداشت نادرست کرد.

آیه‌ها و جمله‌های برگرفته‌شده از متن قرآن که من آن‌ها را نسخه خط‌کشی‌شده می‌نامم

این برخورد با قرآن هم مورد علاقه مسلمانان افراطی است و هم افراد ضد اسلام از این جمله‌های خارج از متن بهره می‌برند.

پژوهش در قرآن تجربه خانم هزلی هزلتون 

در بهار گذشته در حالی که مشغول نوشتن بیوگرافی، محمد بودم، فهمیدم نیاز دارم که قرآن را خوب بخوانم.

یعنی تا آن حد که از عهده‌ام برمی‌آمد.

سطح دانش عربی من به اندازه اطلاعات یک لغتنامه است.

پس من ۴ تا ترجمه مشهور قرآن را برداشتم و تصمیم گرفتم صفحه به صفحه، سوره به سوره قرآن را بخوانم.

همراه با یک خط‌نویس (عبارت عربی با حروف انگلیسی) و قرآن اصلی عربی قرن هفتم

من یک مزیت که داشتم، این بود که آخرین کتابم درباره جدایی شیعه و سنی بود.

و به همین خاطر با تاریخ صدر اسلام آشنایی داشتم.

با حوادثی که قرآن مدام، خواننده را به آن‌ها ارجاع می‌داد، حوادث مرجع.

من به اندازه کافی اطلاعات داشتم که مثل یک توریست در قرآن سیر کنم، یک توریست با اطلاعات کافی، حتی با تجربه.

ولی خوب همچنان من یک بیگانه بودم، یک یهودی شکاک که دارد کتاب مقدس دیگران را می‌خواند.

پس خیلی یواش مشغول خواندن شدم.

سه هفته را برای کار روی این پروژه کنار گذاشتم که قرآن را بخوانم و ضمنا بفهمم منظور از حوری چیست؟

ولی این کار سه ماه طول کشید.

البته در مقابل وسوسه پریدن به آخر، که سوره‌های کوتاه‌تر و رازآلودتری دارد، مقاومت کردم.

ولی هر دفعه که من تصور می‌کردم دارم قرآن را می‌فهمم

آن حسی که آدم پیش خودش می‌گوید: آها، حالا گرفتم! دوباره یک شبه از سرم می‌پرید.

و صبح بر می‌گشتم و حس می‌کردم در یک سرزمین غریب گم شده‌ام. اگر چه انگار این زمین برای من خیلی آشنا است.

پژوهش در قرآن و شباهت میان کتب آسمانی

قرآن اعلام می‌کند که آمده تا پیام انجیل و تورات را دوباره تکرار کند

و یک سوم قرآن داستان‌هایی است که از شخصیت‌های انجیل؛ ابراهیم، موسی، یوسف، مریم و مسیح

خدا همان خدای قدیمی است. همان یهوه‌ی‌ تورات با همان تظاهرات که اصرار دارد که خدای دیگری جز او نیست.

حضور شترها، کوه‌ها، صحراها و چاه‌ها و چشمه‌ها.

من را می‌برد به آن یک سالی که در صحرای سینا پیاده‌روی می‌کردم.

و بعد آن زبان قرآن با آن هماهنگی آهنگین.

و بعد آن زبان، با آن هماهنگی آهنگین.

یادآور شب‌هایی که ساعت‌ها به تلاوت آن‌ها توسط بزرگان بدوی که عبارت‌هایی به اندازه یک ساعت را کاملا از حفظ تلاوت می‌کردند گوش می‌دادم،

همه‌اش از حفظ و تازه درک کردم که چرا می‌گویند قرآن فقط به زبان عربی، قرآن واقعی است.

پژوهش در قرآن و مفهوم رسای عبارات عربی

سوره فاتحه را در نظر بگیرید که دارای ۷ آیه است و در ابتدای قرآن است.

فاتحه، معجونی از دعای ربانی مسیحیان و بشنو ای اسراییل یهودیان است.

در عربی فقط ۲۹ کلمه است ولی در ترجمه انگلیسی از ۶۵ تا ۷۲ کلمه.

و هر چه بیشتر اضافه می‌کنی، به نظر می‌آید بیشتر داری از موضوع دور می‌شوی.

عربی، زبان طلسم‌کننده با خاصیت هیپنوتیزم است

که بیشتر از تو تقاضا می‌کند که آن را بشنوی تا این که آن را فقط بخوانی.

آن را حس کنی تا این که آنالیز کنی.

این زبان می‌خواهد که با صدای بلند بیان بشود، صدایش در گوش و بر زبان طنین‌انداز بشود.

بنابراین قرآن به انگلیسی مثل سایه قرآن می‌ماند

یا به قول آرتور آربیری که اسم نسخه نوشته‌شده خودش را تفسیر می‌گذارد.

البته همه چیز با ترجمه از بین نرفته است.

همان طور که قرآن قول می‌دهد؛ صابران پاداش داده می‌شوند

و شگفتی‌های زیادی وجود دارند..

مثلا یک درجاتی از حساسیت و دقت نسبت به محیط زیست در قرآن هست که در انجیل نیست.

یا این که انسان نمانده خدا در زمین است.

یا مثلا در انجیل خطاب با جنس مذکر (مرد) دوم شخص یا سوم شخص است ولی قرآن زنان را هم خطاب می‌کند.

مثلا خطاب می‌کند که مردان مومن و زنان مومنه، یا مردان با شرافت و زنان با شرافت..

پژوهش در قرآن و مسئله کشتن کفار

یا آیه مشهور کشتن کافرها را در نظر بگیرید.

درست است، این واقعا در قرآن هست.

ولی تحت شرایط ویژه.

در زمان فتح مکه شهری که جنگ در شهر مقدس مکه ممنوع است.

اجازه آمد که افراد خاصی در این زمینه مجازند

نه این که شما باید کافرین را بکشید. بلکه شما می‌توانید کافرین را بکشید.

ولی فقط بعد از این که یک مهلت مشخص تمام بشود و پیمان صلح جدیدی با آن‌ها نبسته باشید

و فقط اگر آن‌ها شما را از رفتن به کعبه باز دارند

و فقط اگر آن‌ها اول به شما حمله کنند

و حتی در این حالت باز خداوند بخشنده است، بخشنده صفت والایی است

و نتیجتا این که بهتر این است که این را نکنید.

این بزرگترین شگفتی است که چقدر قرآن انعطاف‌پذیر است.

حداقل در ذهن‌هایی که اساسا انعطاف‌پذیر نیستند.

بعضی از آیه‌ها دارای معنی مشخصی هستند ولی بعضی دیگر مبهمند

افراد منحرف سعی می‌کنند آیه‌های مبهم را پیدا کنند و سعی می‌کنند به وسیله آن اختلاف ایجاد کنند.

از طریقه ترجمه‌ از که خود آن‌ها انجام می‌دهند.

فقط خداوند معنای درست آن را می‌داند

جمله خداوند لطیف است بارها در قرآن آمده است.

و تمام قرآن لطیف‌تر از آن چیزی است که به ما گفته شده است.

پژوهش در قرآن و حور عین

مثلا در موضوع باکره‌ها و بهشت.

مد کهنه شرقی در این موضوع نقش دارد.

کلمه‌ای که ۴ بار استفاده شده حوری است. که به عنوان دوشیزگان تیره چشم با سینه برجسته تعبیر شده است.

یا به تعبیر دیگری باکره‌های نارپستان.

اگرچه همه این چیزها در عربی یک کلمه است؛ حوری.

نه سینه برجسته و نه نارپستان!

حالا این ممکن است یک روش برای بیان یک موجود پاک، مثل یک فرشته یا مثل کورس اسطوره یونانی، یک جوان ابدی باشد.

و واقعیت این است که هیچکس واقعیت آن را نمی‌داند.

نکته همین جا است.

چرا که قرآن کاملا واضح است وقتی می‌گوید: تو یک موجود جدیدی در بهشت خواهی بود

و یا این که می‌گوید: تو به شکل دیگری که برای تو ناشناخته است، خلق خواهی شد

که برای من چشم‌انداز جالبتری دارد تا فقط یک باکره.

و این عدد ۷۲ هرگز در قرآن نیامده است.

بسیاری از اسلام‌شناس‌ها آن را به فرشته‌های بالداری که روی ابرها نشستند و چنگ می‌نوازند تعبیر می‌کنند.

بهشت درست بر عکس این است.

باکرگی نیست. باروری است.

فراوانی است، باغ‌های آبیاری شده با نهرهای روان است.

ممنون.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.